دکتر جلیلی: نمیشود به شعارهای کلی اکتفا کرد
به گزارش ستاد مردم حیات طیبه، دعوت از دکتر جلیلی در انتخابات: امروز اولین روز ثبت نام از نامزدهای ریاست جمهوری است. اخبار منتشر شده حاکی از نام نویسی عده ای از بزرگان سیاسی کشور در اولین روز است. اما هنوز عده ای که زمزمه های ورود آنها بر سر زبان ها هست نیامده اند. یکی از این افراد دکتر سعید جلیلی است. مطلبی که در ادامه می خوانید گزیده ای از دیدگاه های دبیر شورای عالی امنیت ملی در سالهای گذشته است.
الگوی پیشرفت و مقاومت در انقلاب اسلامی
یک وجه ممیزه آن چه امروز انقلاب اسلامی در این سی و سه سال از خود بارها
نشان داده است این است که مقاومت آن توانسته است همراه با پیشرفت باشد. با
توجه به غنای این اندیشه باید مقاومتی را ارائه داد که این مقاومت نه تنها
مانع پیشرفت نشود و بلکه پیشرفت را افزون کند. امروز اگر ما این پیشرفت را
داریم و اگر ما امروز با عزت می توانیم در گفت وگوها شرکت کنیم و از حقوق
ملت ایران دفاع کنیم به خاطر این مقاومت بوده است. ما در این ۳۴ سال فقط
مقاومت نکردیم بلکه پیشرفتی بسیار چشمگیر داشتیم و نشان دادیم که میتوان
در برابر این انحصار ایستاد و مقاومت و پیشرفت کرد.
یعنی وقتی شما طبق قرآن میگویید: «اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند، برکات آسمان بر سر آنان گشوده خواهد شد» این را وقتی میتوانید بیاورید در عرصهی تئوریهای توسعه سیاسی که قبلأ مبانی هستیشناسیتان را درست کرده باشید وگرنه اگر این را ببرید پیش یک اندیشمند غربی برایش خیلی عجیب است، چون آن مبانی را ندارد. لذا تئوریهایی که میدهد بر یک سیستم دیگری میرود. اگر این مبانی را روشن نکنید آن وقت گیر میکنید، در بحث روابط بینالملل هم همینطور است. در بحث روابط بینالملل یکی از بحثهای مهم و واقعی بحث جنگ است. مثلأ ما «کمک الهی در جنگ به مؤمنین» را داریم در هیچ تئوری روابط بینالمللی نمیگنجد.
گفتمان عینی برای انتخابات
گفتمان انتخابات ریاست جمهوری، هیچ وقت یک گفتمان موثر، حقیقی و واقعی
نبوده. گفتمان را بر اساس یکسری مولفههای حقیقی و واقعی شکل دهید که
سرکاری نباشند. شما باید حتیالامکان گفتمان را عینیاش کنید. نمیشود به
مباحث کلی اکتفا کرد. نمیشود که ما اسم خودمان را بگذاریم عدالتخواه و
بعد خودمان هم ندانیم که عدالت یعنی چه؟ عدالت در بهداشت یعنی چه؟ عدالت در
صنعت یعنی چه؟ عدالت در مسکن یعنی چه؟ عدالت در کشاورزی یعنی چه؟ یعنی چه
کارهایی در حوزههای مختلف باید بشود تا برآیند آنها بشود آن جامعهی
عدالتخواه ما.
کاندیدا ابتدا باید به صورت عینی- و نه در حد کلیات- به سئوالاتی از این سنخ پاسخ دهد که مثلا در سیاستخارجی مهمترین بحثت چیست؟ برای سیاستخارجی فعال چه مختصاتی قائل هستی؟ «عزت، حکمت، مصلحت» در موضوع خلیجفارس یعنی چه؟ در مرحلهی بعدی باید مشخص کند که چه کسی را میخواهد بگذارد؟
مهم است که هر یک از کاندیداها تیم اصلی خود را قبل از انتخابات معرفی کنند. بالأخره مهم است که چه کسی قرار است بشود وزیر بهداشت؟ چه کسی قرار است بشود وزیر آموزش و پرورش؟ و… کسی که نمیداند این وزارتخانه چندتا ساختمان دارد میگویند برو راس این دستگاه. طبیعی است که خیلی که با استعداد باشد، یک سال طول میکشد تا مناسبات حاکم بر آن دستگاه را بفهمد. در حالی که کسی که میخواهد وزیر شود نه تنها باید اینها را بداند بلکه باید برای جزءجزء آنها طرح و برنامه داشته باشد. موانع را بشناسد تا بتواند کار را پیش ببرد. بعد میبینی خیلی راحت میگویند وزارت تعاون نشد، اشکالی ندارد بیا برو وزارت آموزش و پرورش!
برای رفع مشکلات سیستم اجرایی کشور سه شرط عمده هست: ۱- فهم درست مشکلات ۲- اراده جدی برای اصلاح و ۳ -اینکه خود شما دچار این لغزشها نشوی در هیچ مرحلهای. ما در حد تجربهای که در بازرسی وزارت خارجه داشتیم دیدیم که این سه عنصر را هر جا توانستیم جمع کنیم کار نتیجه داد. مشکلات به گونهای نیست که نشود حل کرد. کسی که وارد این مقولات میخواهد بشود باید جوشکن باشد و اگر لازم شد باید جلوی همه بایستد حتی دوستان.
تحلیل فتنه
حفظ جمهوریت نظام یک مساله مهم و راهبردی است. همیشه یکی از بحثهای دشمنان
این بود که میخواستند با اسلامیت نظام مقابله کنند، دیدند جمهوریت نظام و
نهادهای انتخابی پشت اسلامیت ایستادهاند. اگر سی سال به عنوان حقوق بشر
جلوی جمهوری اسلامی ایستادهاند، حالا جمهوریت ناب دارد با آنها مقابله
میکند. این، دشمنان را به اینجا رساند که باید به اصل ظرفیت، صدمه بزنند.
طبیعی است وقتی مردم میآیند و چنین موفقیتی را رقم بزنند در عرصههای
مختلف، جمهوریت نظام را به رخ بکشند و اسلامیت آن را و موفقیت آن در
عرصههای مختلف، حتماً باید احقاد بدریه و حنینیه و خیبریه اینجا سرباز
کند؛ حتماً باید آن انتقامی که در جنگ ۳۳ روزه و در جنگ ۲۲ روزه اتفاق آن
شکستی که بر آنها تحمیل شد، اینجا باید در قالب شعارهایی مثل نه غزه نه
لبنان ظهور پیدا کرد. طبیعی است اگر چنین موفقیتهایی شکل پیدا میکند، اگر
دشمن در جنگ ۳۳ و ۲۲ روزه ناکام میشود و میداند این ناکامی به دلیل این
است که اندیشه انقلاب اسلامی تکثیر شده و این اندیشه در عرصههای دیگر پیدا
میکند و موفقیت کسب میکند، حتماً باید از این اندیشه انتقام گرفت و فتنه
جایی است که چهرههای داخلی با این همسویی کنند.
امنیتی که در کشور است، مدیون نهادهای امنتی کشور نیست، مدیون فضای فرهنگی کشور ماست. البته آنها هم وظایف خودشان را انجام میدهند. ما صدها روستا داریم، کلانتری ندارد، اما امنیت دارد. مقابله با ناامنی مسئولش دولت است، اما امنیت، مسئولش بقیهٔ مردماند.
سیاست خارجی
بعضی میگویند: «اصولزدایی از سیاست خارجی»؛ این را من متوجه نمیشوم. شما
هر دولت غربی را هم نگاه کنید میگوید که اصول سیاست خارجی من این است.
میتوانیم بگوییم که این اصل غلط است و آن اصل درست. اما نمیتوانیم کلاً
اصلزدایی کنیم. آرمانزدایی هم مشابه همین مسأله است. شما نطق تحلیف و
دیگر نطقهای بوش را نگاه کنید. سخنرانی خانم آلبرایت وکلینتون را گوش کنید،
اهداف در سیاست خارجی را چقدر تکرار میکنند، بسط دموکراسی، گسترش بازار
آزاد و…، چون اینها اهداف و آرمانهایشان در عرصه سیاست خارجی است و بدون
این مباحث، و این عقبة اندیشهای و آرمانی آن رفتار سیاسی را نمیتوانید
تحلیل کنید، بنابراین ورود بدون اصول و اندیشه و آرمان به عرصه سیاست خارجی
بیمعناست.
اینکه امروز پیشنهاد میکنیم گفتوگوها در آلماتی باشد بر مبنای یک نگاه راهبردی است. چرا گفتوگوها در خصوص مسائل بینالمللی باید در نیویورک، وین و ژنو و جاهایی باشد که این مناسبات غلط را بر ملتها تحمیل کردهاند؟ ما میگوییم استانبول، بغداد و آلماتی باید جاهایی باشند که در آنجا درباره مسائل مهم بینالمللی گفتوگو شود.
جریانات سیاسی
در مورد جریانهای فکری و سیاسی جامعه باید بگویم که متاسفانه من هیچ
جریانی نمیبینم. مثلأ شما میبینید طرف امروز کاملأ یک دیدگاه دارد فردا
به دلیل مقتضیات و مصالح شخصیاش صد و هشتاد درجه دیدگاههایش عوض میشود.
یکی از کارهایی که باید به صورت فرهنگ درآوریم این است که نباید رفتار و
حتی بحثهای ما تابع رفتار همچنین جریانات سیاسی باشد. ما یک اصول ارزشی
انقلاب داریم آن مبانی فکری و ارزشی انقلاب، امام و رهبری است. محک باید
این باشد. انتخابات قبل مثلأ بحث یک دفعه رفت روی توسعه، همه میگفتند
توسعه! چهار سال تمام شد حالا یک بحث دیگر. برای چی؟ برای این که آن کسی که
میآید و بحث توسعه را مطرح میکند وقتی به او میگویی تعریفت از توسعه
چیست؟ میگوید نمیدانم. فعلأ به اقتضای اینکه همه میگویند توسعه ما هم
میگوییم توسعه! یک دفعه همه میگویند جامعه مدنی، ما هم میگوییم جامعه
مدنی. اینها واقعاً حرفهای جدی نیست.
به نقل از این عمار